پرداخت در آثار فیلم كوتاه تفاوتی فاحش با نوع تلویزیونی یا سینمایی آن دارد. ایجاز و ایهام در آثار كوتاه حرف اول و آخر را میزند
فیلم كوتاه گونهای از فرآورده یا محصول سینمایی است كه تفاوت عمدهای بانوع تعریف شده و رایج آن در پردههای سینمایی دارد.
اولین تمایز این آثار حضور پررنگ صداقت صاحب اثر است كه در جای جای فیلم حضور یافته و خودی نشان میدهد. فیلمسازان كوتاه به لحاظ عدم دغدغههای رایج تجربههای حسی بیواسطه دارند و سعی نمیكنند تا آثار خود را به رنگ و لعاب بزك كرده و قالب كنند.
از دیگر شاخصههای تمایز نگاه صاحبان آثار است. هر فیلم كوتاه به واسطه بیان یك فكر و ایده و زاویهای كه صاحب اثر از آن به هستی و پدیدههای پیرامون دارد شكل میگیرد. دغدغه اصلی فیلسمازان كوتاه حرفی است كه برای گفتن دارند یا چالشی است كه برای شكل دادن یك تجربهِ نوین با آن مواجه هستند.
پرداخت در آثار فیلم كوتاه تفاوتی فاحش با نوع تلویزیونی یا سینمایی آن دارد. ایجاز و ایهام در آثار كوتاه حرف اول و آخر را میزند. همه چیز به اختصار و در قدرت كامل بیان میشود و در همین موجزگویی چند لایه بودن و مفاهیم غنی مدنظر قرار میگیرد. آثار كوتاه معمولاً چند لایه است و هر لایه بخشی از یك مفهوم كلی را بازگو میكند. این ایجاز و ایهام باعث ایجاد فشردگی در زمان شده و به همین خاطر ظرف زمانی در فیلم كوتاه از اهمیتی دو چندان برخوردار میشود. تایم زمانی هر فیلم را قصه آن اثر تعیین میكند اما اصل كلی است كه معمولاً فیلمسازان كوتاه سعی میكنند در كمترین زمان ممكن، داستان خود را روایت كنند.
شروع فیلمهای كوتاه معمولاً مخاطب را در كمترین زمان ممكن وارد فضا و داستان اثر میكند. شكل پرداخت به گونهای است كه ما در دقایق اول میدانیم كه چه خطی در داستان را باید دنبال كنیم. فیلم كوتاه معمولاً تواءم با تعلیق است. ما در یك كشش دراماتیكی با خط اصلی فیلم همراه شده و اثر را برای پیبردن به راز نامكشوف آن دنبال میكنیم.در فیلم كوتاه هیچچیز زائد حضور ندارد. هر چیزی برای یك كاركرد یا ایجاد یك مفهوم و حس وارد صحنه شده است. معمولاً فیلم كوتاه مثل دیواری میماند كه اگر قالبی از آن كَنده شود احتمال آوار یا فرو ریختن آن میرود.
تمهای فرعی معمولاً در فیلم كوتاه حضوری آنچنان ندارند. زمان به اندازهای نیست كه بتوان به شاخههای فرعی رسید و آن را به موازات جریان فیلم پرداخت داد. به همین خاطر آثار سینمایی كوتاه سعی میكند بیشتر در مدار تم اصلی چرخیده، و جز كوچكی را برای ارائه برگزیند.در ساختار فیلمكوتاه آنچه بیش از همه حضور دارد تعیین نقش مفهومی به همهِ عناصر است. معمولاً به لحاظ تجربه كردن و تجربی بودن و دقت و وسواسی كه كارگردان فیلم كوتاه دارد، تجربه به كارگیری مفهومی این عناصر مشهود است و اغلب، شما در جای جای فیلم ردپایی از تجربه را میتوانید ببینید.پایان آثار كوتاه معمولاً غافلگیركننده است. یعنی شما به نقطهای میرسید كه اوج روایت است و همهِ خشتها كارگذاشته شدهاند تا آن لحظه اتفاق بیافتد.
حال هر چقدر این لحظه با پیشفرضهای ما متفاوت باشد تاءثیر شدیدتر خواهد بود. فیلمسازان باهوش سعی میكنند نوعی از تعلیق و انتظار را خلق كنند كه تماشاگر كمترین نشانهای برای این پایان باشكوه به دست نیاورد.
نظرات شما عزیزان:
سمکو و حامد
ساعت22:40---4 خرداد 1391
مایه افتخار است داشتن چنین دوستی ؛
به امید رسیدن به تمام آرزوهای هنریت.